انشا اگر معلم نگارش بودید پایـه هشتم – مجله اینترنتی هنر زندگی

انشا اگر معلم بودم (۱)

من ابتدا از خداوند بزرگ و مـهربان تشکر مـی کنم کـه اولین آیـات خود را کـه بر پیـامبر اسلام نازل کرد با « اقراء » یعنی بخوان شروع کرد . انشا در مورد اگر به جای معلم خود بودم از خداوند بی همتا سپاس گزارم کـه پیـامبران را اولین معلمان ما انسان ها قرار داد . انشا در مورد اگر به جای معلم خود بودم که تا بهترین الگو و سرمشق ما درون زندگی باشند و  اگر من معلم بودم ، انشا در مورد اگر به جای معلم خود بودم از خداوند حکیم و دانا مـی خواستم کـه مرا درون این امر بزرگ راهنمایی کند و یـار و یـاور و پشتیبان من درون انجام این شغل باشد. کاری کند کـه من ذره ای از اخلاق پیـامبران را درون وجودم احساس کنم . اگر من معلم بودم، بین بچه ها درباره ی دین اسلام و پیـامبران و جهان آخرت صحبت مـی کردم . اگر معلم بودم، سعی مـی کردم  مـهربان و دلسوز بچه ها باشم. اگر دانش آموزی استرس داشت، او را دلداری مـی دادم و اگر دانش آموزی بی انضباطی کرد ، او را راهنمایی و نصیحت مـی کردم .  اگر درون جایی مشکلی به منظور یکی از آنان پیش مـی آمد، کمکش مـی کردم . اگر من معلم بودم، سعی مـی کردم کتاب های زیـادی مطالعه کنم و اطلاعات خودم را زیـاد کرده و از دانش و علم خود بـه بچه ها مـی بخشیدم . اگر من معلم بودم شب و روز تلاش مـی کردم که تا دانش آموزان افرادی خوب و مفید به منظور جامعه و خانواده ی خود تربیت شوند . اگر من معلم بودم، از دانش آموزانم انتظار داشتم کـه به حرف هایم خوب گوش کنند و شلوغ نکنند و درس هایشان را هر روز مطالعه کنند و به کلاس بیـایند و مرا خوشحال کنند . اگر من معلم بودم از بچه ها انتظار داشتم کـه غیر از درس بـه اخلاق هم توجه کنند و اخلاق خوبی داشته باشند و نمازهایشان را سر وقت بخوانند و با درس خواندن بـه یک مقام خوب و عالی برسند . اگر من معلم بودم از بچه ها انتظار داشتم کـه قدر معلمان را بدانند؛ زیرا : انشا در مورد اگر به جای معلم خود بودم « معلم بهترین گنج دنیـاست ، ما بـه این گنج گران بها نیـاز داریم . »
معلم بهترین گنج دنیـاست ، ما بـه این گنج گران بها نیـاز داریم

انشا اگر معلم بودم (۲)

من اگر معلم بودم، راه استاد مطهری  را بـه پیش مـی گرفتم  و با جان و دل و علاقه بـه دانش آموزانم درس یـاد مـی دادم و مـی گفتم کـه همچون دانش آموزان ممتاز بـه درس گوش بدهند که تا در آینده به منظور کشور معلم خوبی بشوند و دوباره راه ما معلم ها را بـه پیش بگیرند . من اگر معلم بودم دانش آموزان را بـه خواندن درس تشویق مـی کردم و آن ها را امـیدوار مـی کردم کـه با درس خواندن مـی توانند درون آینده یک معلم خوب بشوند . من اگر معلم بودم، درس را بـه دانش آموزان بـه بهترین شکل یـاد مـی دادم و پس از پایـان هر درس از آنـها امتحان مـی گرفتم که تا در امتحانات نوبت دوم سؤال ها را خوب حفظ کنند و یـاد بگیرند . یکی از خصوصیـات یک معلم خوب درون برابر دانش آموزانش دلسوزی ، همدلی ، امـیدواری ، دوستی و غیره هست که دانش آموز با این کارهای  معلم روحیـه مـی گیرد و تلاش مـی کند که تا همچنان با دانش آموزان دیگر بـه رقابت بپردازد . من اگر معلم بودم به منظور دانش آموزانم الگوی خوبی مـی شدم که تا آن ها بـه داشتن همچنین معلمـی افتخار کنند و در دل خود الگوی امـیدواری بکارند که تا با درس خواندنشان هم خود یک معلم خوب بشوند و هم بچه های آینده ساز بعدی را خوب تربیت کنند . من اگر معلم بودم اولین چیزی کـه به دانش آموزانم یـاد مـی دادم احترام بـه دیگران و همچنین احترام بـه معلم وپدر و مادر بود و همچنین درون مدرسه خوب تربیتشان مـی کردم که تا با بزرگتر از خود با احترام حرف بزنند و به آن ها احترام بگذارند . من اگر معلم بودم مثل بذری درون خاک دل دانش آموزان  مـی شدم که تا آن ها با بزرگ آن بذر بـه یک معلم خوبی تبدیل شوند . من اگر معلم بودم همـه ی سعی و تلاش خودم را بکار مـی بردم که تا آن جوانـه ی تازه فکر بـه هدف والای خود برسد .

انشا اگر معلم بودم (۳)

من اگر معلم بودم ، سعی مـی کردم با دانش آموزانم طوری رفتار کنم کـه مرا الگوی خود قرار دهند و سعی مـی کردم، هیچ مردودی را درون کلاس نداشته باشم ، وی از نظر درسی ضعیف نباشد . معلمـی شغل شریفی هست و درست گفته اند کـه « معلمـی، شغل انبیـاست » .  معلم ها حتما از این جمله درس بگیرند و سعی کنند مانند انبیـایی کـه در گذشته بودند، رفتار کنند مانند پیـامبر ما حضرت محمد (ص) کـه الگو و اسوه یی به منظور تمام  جهانیـان هست گرچه هیچ وقت هیچ نمـی تواند مانند ایشان باشد اما مـی تواند  از ایشان الگو بگیرد و به دانش آموزان  یـاد بدهد . من اگر معلم بودم آن شغل را بخاطر حقوقش انتخاب نمـی کردم بخاطر اینکه نمـی تواند موفق شود یعنی اگری این کار را د نمـی تواند بعدا رضایت دانش آموزان خود را بخوبی جلب کند . معلمان نباید بد رفتار باشند چون ممکن هست دانش آموزان از آن ها یـاد بگیرند به منظور اینکه معلمان این آینده سازان کشور را درست تربیت کنند رفتارشان درست شود البته همـه این طور نیستند . من اگر معلم بودم طوری دقیق و مفهومـی درس مـی دادم کـه هیچ سوالی پیش  پا افتاده ای درون ذهن دانش آموزان باقی نماند . بخصوص درس های مفهومـی  مانند ، ریـاضی ، فیزیک ، شیمـی و زیست شناسی کـه مـهمترین درس ها هستند ، معلمانی کـه مدرس این درس ها هستند حتما اهمـیت بیشتری بدهند ، البته خوشبختانـه دبیران این درس ها خوب هستند .
من اگر معلم بودم بیشتر بـه اخلاق دانش آموز اهمـیت مـی دادم که تا به درس آن ، چون اگر اخلاق دانش آموزی خوب باشد مـی تواند درسش را هم بهتر کند و خودش را بـه رتبه های بالا برساند . من اگر معلم بودم اگر دانش آموز ده سوال مـهم از من بپرسد ناراحت نمـی شدم امروزه بعضی از دبیران اینطور نیستند . اگر هم آن سوال راحت بود حتما جواب بدهند چون آن سوال بـه نظر خودشان راحت هست .  من اگر معلم بودم با دانش آموزان سخت رفتار نمـی کردم و سعی مـی کردم بـه آن ها بفهمانم کـه اخلاق نا شایست بـه شما هیچ نفعی ندارد . من اگر معلم بودم دانش آموزان را بـه بازدید از محلی مـی بردم مثلا بـه آزمایشگاه درس های مختلف . با این کار دانش آموزان بهتر مـی توانند درس خود را یـاد بگیرند که تا آن ها هم کارشان را با جدیت تمام آغاز کنند . معلم نباید بین بچه ها فرق بگذارد حال چه زرنگ باشد چه ضعیف چه آشنا باشد چه غریب .

انشا اگر مدیر بودم (۱)

اول از همـه چیز به منظور دستشویی درون مـی خ ، وسایل بهداشتی مـی خ مانند مایع دستشویی ، چون امروزه آنفولانزای خوکی بـه منطقه ی ما نیز آمده و بعدا شیرهای آب خوری و برای دستشویی جدا مـی گذاشتم .چون درون شریعت ما درست نیست کـه شیر آبخوری کنار دستشویی باشد و سپس داخل دستشویی را بازسازی مـی کردم و بعدا راه مدرسه ها را با کمک دانش آموزان و آموزش و پرورش آسفالت مـی کردم که تا دانش آموزان درون فصل زمستان با کفش های گلی داخل کلاس وارد نشوند بعدا به منظور همـه ی کلاسها بخاری تهیـه مـی کردم که تا در زمستان احساس سردی نکنند و بعد کتابخانـه ی بزرگی احداث مـی کردم که تا دانش آموزان از کتابهای مورد علاقه ی خود نـهایت استفاده را ببرند و بعد نماز خانـه احداث مـی کردم که تا در آنجا هر روز نماز بخوانند و بعد وسایل مربوط بـه آزمایشگاه و کارگاه را با کمک دیگران تهیـه مـی کردم. بعد وسایلی مـی خ که تا معلمان عینی و واقعی بـه دانش آموزان درس بدهند و دانش آموزان را با هدیـه کوچک تشویق مـی کردم که تا درسشان را بـه خوبی بخوانند و هر کجا کـه لازم بود بـه بازدید علمـی مـی بردم . بـه دانش آموزان مـی گفتم هر معدلش از ۱۵ یـا ۱۶ بگذرد ۲ روز رایگان بـه اردو مـی برم . بعد درون حیـاط مدرسه درخت مـی کاشتم که تا اکسیژن خالص دانش آموزان را فراهم کنم و روحیـه دانش آموزان شاد بشود که تا درس را بـه خوبی درک کنند و امکانات ورزشی را درون حد توان تهیـه مـی کردم که تا دانش آموزان استعدادهای خود را شکوفا کنند .

من از انشای خودم نتیجه مـی گیرم کـه مدیریت شغل سختی هست هر نمـی تواند ادعای مدیریت کند حتما خونسرد باشد ، اخلاق خوب داشته باشد و دانستم کـه خرج و مخارج زیـادی لازم هست تا کمبودهای مدرسه را فراهم سازیم .

انشا اگر مدیر بودم (۲)

اگر من مدیر مدرسه بودم … ابتدا معلمانی خوب را انتخاب مـی کردم و از رفتار آن درون خانـه اش و در مدرسه اطلاع مـی داشتم . سپس شروع اسم نویسی دانش آموزانی کـه قرار بود بـه مدرسه ی من بیـایند مـی کردم و بعد از اینکه مدرسه ها باز مـی شدند اول صف دانش آموزان را بـه ترتیب قد مرتب مـی کردم . با دانش آموزان صحبت مـی کردم و با آن ها درون مورد نظافت و تمـیزی مدرسه و خودشان حرف مـی زدم که تا نظم درون مدرسه  رعایت مـی شد .  با معلمان درون دفتر  مدرسه گفت و گو مـی کردم که تا به دانش آموزان درون مورد مرتب نشستن درون کلاس و گوش بسیـار توجه کنند و اینکه بـه آنـها بفهمانند نوشتن تکالیفی کـه به آنـها داده مـی شود انجام شود و اگر ننوشته باشند بـه دفتر معرفی و اگر این کار ادامـه دهند نمره ی کلاس یشان را کم کنند و همچنین ناظمـی را هم به منظور مدرسه انتخاب مـی کردم کـه او هم درون کار هایم بـه من کمک کند و از اخلاق دانش آموزان درون زنگ های تفریح مطلع بشود  . همچنین به منظور مدرسه کمدی مـی گرفتم و از فروشگاه ها وسایل مدرسه را مـی گرفتم و در کمد مـی گذاشتم و اسم آن را بانک جوایز دانش آموزان مـی گذاشتم و چیز دیگر اینکه صندوقی را به منظور مدرسه انتخاب مـی کردم کـه هر وقت دانش آموزان اعتراضی بـه ، معلم یـا مدیر و یـا ناظم داشتند درون یک برگ کاغذ بنویسند و داخل صندوق بیندازند . به منظور مدرسه شورای دانش آموزی مـی گذاشتم وانی کـه داوطلب مـی شدند توسط رای دانش آموزان بـه شورای دانش آموزی انتخاب مـی شوند . هر وقت دستوری از آموزش و پرورش برسد من آن را بـه دانش آموزان اطلاع مـی دادم.همچنین برنامـه ای به منظور هر کلاس تهیـه مـی کردم .

انشا اگر مدیر بودم (۳)

پدرم مـی گوید مدیر بودن یک هنر هست و به منظور من جای تعجب کـه چطور یک فرد مـی تواند یک محیط را با سلیقه ها و افکار مختلف کنترل کند .

من مدیر بودن را خیلی دوست دارم ، ولی فکر مـی کنم مدیر بودن و مدیریت کار خیلی خیلی سختی هست ، چون من درون مدرسه مـی بینم کـه خانم مدیر ما خیلی زحمت مـی کشد و همـیشـه سرش شلوغ هست و اعصابش خرد . حق دارد عصبانی شود چون حتما همـه چیز را کنترل کند و جواب همـه چیز و همـه را بدهد ، از معلمان گرفته که تا دانش آموزان و اولیـاء . او تلاش مـی کند نظم و تربیت خوبی درون مدرسه بوجود بیـاورد و اگر مدیر نباشد همـه چیز بـه هم مـی خورد و دانش آموز و معلمان حتی یک دقیقه هم درون آن جا دوام نمـی آورند . خلاصه اگر من روزی مدیر شوم همـه ی سعی و تلاشم را مـی کردم که تا معلمان و دانش آموزان درون محیط مدرسه بـه هم دیگر احترام بگذارند که تا بتوانند راحت مشکلات را به منظور هم دیگر بگویند و به یکدیگر درون امر آموزش و پرورش کمک کنند و با اولیـای بچه ها مثل یک خانواده رفتار کنم و به حرف و مشکلات آنـها گوش کنم و آنـها را راهنمایی کنم . درون حیـاط مدرسه مـیان بچه ها قدم مـی زدم و با آنـها صحبت مـی کردم و از مشکلات آنـها با خبر مـی شدم و برای کمک بـه آنـها تلاش مـی کردم . بچه ها را بـه موقع تنبیـه و به موقع تشویق مـی کردم و سعی مـی کردم که تا مدرسه کمـی وری نداشته باشد و با معلمان و دانش آموزان همگی دست بـه دست هم مـی دادیم که تا مدرسه ای نمونـه با بچه های نمونـه داشته باشیم

نویسنده و منبع: pwo | تاریخ انتشار: Sat, 21 Jul 2018 17:48:00 +0000